هرجا که حرف عشقه، صحبت کربلا هست توو دل هر شهیدی از تو یه ردّپا هست حس قشنگ بارون توو جاده‌ی قدیمی حسّ هوای تازه فقط محرّما هست تو رو دیدم، دستامو بریدم آتیش گرفتم، آه کشیدم کبوتر گرفتار اگه می‌خواد رها شه راهی نداره جزء این، منتظر تو باشه حسّ خوب رهایی یعنی به تو رسیدن حسّی که آدم از اون نمی‌تونه جدا شه آسمونی، دردمو میدونی از همه بیشتر مهربونی خونه‌ی تو، بهشت خدا روی زمینه ناکامه اون‌که هرگز حرمتو نبینه حسّ عجیب این عشق، به خدا گفتنی نیست ندیده عاشق شدیم، قشنگیش به همینه دلم عین همه زیر دینه ترانه‌ی لب‌هام «یا حسینه»